جزوه آزمون وکالت
دانشکده حقوق

ترمینولوژی حقوقی شماره 8

ترمینولوژی حقوقی شماره 8 – در این مطلب و مطالب مشابه آن معانی اصطلاحات و لغات کاربردی رشته حقوق برای استفاده کاربران سایت حقوق گستر قرار گرفته است.

شماره ۱ تا ۱۵ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی مطالعه کنید.

شماره ۱۶ تا ۳۰ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره ۲ مطالعه کنید.

شماره ۳۱ تا ۴۵ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره ۳ مطالعه کنید.

91- بائر: زمینی که مالک دارد و برای مدت نامعلومی در آن کشت و کاری نشود.

92- بازپرس: دادرسی که شغل وی استنطاق از متهمین در مورد اتهام و تحقیق از مطلعین راجع به اتهام است. در اصطلاح دیگر او را قاضی تحقیق و مستنطق گویند. اصطلاح قاضی تحقیق عملا استعمال نمی شود و اصطلاح مستنطق متروک شده است.

93- باطل: هر عمل حقوقی که مخالف مقررات قانونی بوده و قانون آن را فاقد هرگونه اثر حقوقی شناخته باشد مانند بیع مجنون. صفت این عمل حقوقی را بطلان گویند. بطلان در مقابل صحت استعمال می شود. صحت شامل عدم نفوذ هم می باشد. مثلا عقد مکره و عقد فضولی صحیح ولی غیرنافذ است.

94- بالغ: زن یا مردی که به سن بلوغ رسیده باشد.

شماره ۴۶ تا ۵۵ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره ۴ مطالعه کنید.

شماره ۵۶ تا ۶۵ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره ۵ مطالعه کنید.

شماره ۶۶ تا ۷۵ اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره ۶ مطالعه کنید.

شماره 76 تا 90 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 7 مطالعه کنید.

95- بایع: کسی که در عقد بیع غالباً در طرف ایجاب واقع می شود و به مال او به عنوان معوض و مبدل نگاه می شود نه عوض و بدل (فروشنده).

96- بدل: الف- در معاملات معوض هر یک از عوضین را گویند مثلا مبیع بدل ثمن است و ثمن بدل مبیع. ب- مالی که باید زیان زننده برای جبران خسارت به آسیب دیده بدهد (ماده 311 قانون مدنی).

97- بدل تالف: عوض مال تلف شده (ماده 323 قانون مدنی) خواه آن عوض مثل باشد یا قیمت.

98- بدل حیلوله: هرگاه غاصب و نیز هر متصرف عدوانی به جهتی از جهات نتواند عین مغصوب را که وجود دارد به مالک آن رد کند باید بدل آن را بدهد (ماده 311 قانون مدنی) این بدل را اصطلاحاً بدل حیلوله گویند. حیلوله در لغت به معنی حائل شدن است و غاصب در فرض بحث بین مالک و مال او حائل شده است.

99- بذل مدت: صرف نظر کردن زوج از تمتع از زوجه در باقیمانده مدت نکاح منقطع (ماده 1097 قانون مدنی).

100- بری الذمه: کسی که ذمه او خالی از تعهد نسبت به تکلیف یا تعهدی بوده یا بشود. ترمینولوژی حقوقی شماره 8

پرسش و پاسخ دانشجویان حقوق

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا