ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟
ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟ در این مطلب از سایت حقوق گستر به بررسی موضوع مرتد و انواع آن پرداخته شده است. ارتداد از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می شود. [۱] شخص مرتد به کسی گفته می شود که از اسلام خارج شده و کافر شده باشد. از نظر فقیهان اسلامی مرتد دو نوع است: فطری و ملی.
انواع مرتد
مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود. مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر نماید، مثل فرد مسیحی که اسلام بیاورد و سپس به دین مسیحی برگردد .
مسأله ارتداد و احکام جزایى مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخى دیگر از ادیان و مذاهب بزرگ نیز هر گاه کسى از دین برگزیده و منتخب روى گرداند، کافر به شمار مىآید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مىشود. [۲] در فرهنگ اسلامى از آن جهت که دین حقیقى نزد خدا اسلام است،[۳] هر کس خداى متعال یا وحدانیت وى، حیات پس از مرگ (معاد)، شریعت اسلامى یا نبوت حضرت محمد (ص) را باور نداشته باشد، کافر قلمداد مىشود. [۴] البته جوهره همه ادیان الهى واحد است گرچه به مقتضاى تفاوت شرایط اجتماعى، شرایع نیز تفاوت مىیابند در هر عصرى، تنها یک شریعت بر حق است و سایر شرایع، به دلیل تفاوت شرایط قبلى یا وقوع تحریف، نسخ مىشود. [۵] احترام اسلام براى شریعتهاى پیش، مانند یهودیت و مسیحیت، صرفاً به دلیل تحمل و بردبارى و تسامح عملى و تأیید همزیستى مسالمتآمیز است نه پذیرش حقانیت و اصالت کنونى آنها. [۶] بنابراین، چنان که علامه مطهرى مىفرماید: ((کافى نیست که انسان یک دینى داشته باشد و حداکثر این باشد که آن دین، منتسب به یکى از پیامبران آسمانى باشد، با این استدلال که همه ادیان آسمانى از لحاظ اعتبار، در همه وقت یکسان هستند، بلکه دین حق در هر زمانى یکى بیش نیست و بر همه کس لازم است که در هر زمان، پیغمبر صاحب شریعت از سوى خدا در آن عصر را اطاعت کنند تا آنکه نوبت به حضرت خاتم الانبیا (ص) رسیده است. در این زمان، اگر کسى بخواهد به سوى خدا راهى را بجوید، باید از دستورهاى دین او راهنمایى بجوید و به حکم صریح قرآن، دینى جز اسلام پذیرفته نیست.[۷] و حتى اگر مراد از اسلام، خصوص دین ما نباشد بلکه منظور (معناى لغوى آن یعنى) تسلیم خدا شدن باشد، باید دانست که حقیقت تسلیم در هر زمانى شکلى داشته و در این زمان، شکل آن همان شریعت محمدى (ص) است و قهراً کلمه اسلام بر آن منطبق مىگردد و بس چه اینکه این شریعت، آخرین دستور الهى است و همواره باید از آخرین دستورها تبعیت کرد. البته باید توجه داشت که میان پیامبران اختلاف و نزاعى وجود ندارد، لکن انسان باید همه پیامبران را قبول داشته باشد [۸] و بداند که پیامبران سابق، مبشر پیامبران لاحق، خصوصاً خاتم و افضل آنها، بودهاند و پیامبران لاحق، مصدق پیامبران سابق بودهاند. [۹] پس لازمه ایمان به همه پیامبران- که مورد تأکید قرآن است [۱۰] این است که در هر زمانى تسلیم شریعت همان پیامبرى باشیم که دوره او است. [۱۱]
البته کفار به سه گروه تقسیم مىشوند:
الف) اهل کتاب: یهودىها و مسیحىها
ب) شبیه اهل کتاب: زرتشتىها. بر اساس روایات، زرتشتیان داراى کتاب آسمانى بودند که در طول تاریخ از میان رفته است.
ج) مشرکان و سایر کفار [۱۲]
قرآن کریم، همواره اهل کتاب را از مشرکان جدا کرده است براى مثال مىفرماید: «ما یودالذین کفروا من اهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزل علیکم من خیر». [۱۳] از این رو، با آنکه یهودیان حضرت «عزیر» و مسیحیان حضرت «عیسى (ع)» را پسر خدا مىدانستند، مشرک نامیده [۱۴] نشدهاند و در اسلام روش برخورد و تعامل با آنان مانند مشرکین نیست. [۱۵] هر مسلمانى که منکر دین اسلام گردد، مرتد نام مىگیرد [۱۶] و مجازاتى سخت بر او تحمیل مىشود.
عوامل ارتداد
امورى که سبب کفر مىشود، هر گاه از سوى یک مسلمان صورت پذیرد، عوامل تحقق ارتداد نیز به شمار مىآید. این امور عبارت است از:
الف) انکار اصل دین:
مانند انکار وجود خدا، وحدانیت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص) یا معاد و حیات پس از مرگ. با انکار یکى از این امور فرد کافر مىشود مثلًا اگر به خدا ایمان داشته باشد، ولى به شریعت حضرت محمد (ص) ایمان نیاورد، کافر شمرده مىشود «الکافر هو من انتحل غیر الاسلام». [۱۷]
ب ) انکار یکى از احکام ضرورى و بدیهى دین اسلام: [۱۸]
مانند انکار وجوب نماز یا روزه. هر مسلمانى مىداند در دین اسلام نماز و روزه واجب است. ممکن است کسى منکر اصل دین اسلام و شریعت محمدى (ص) نشود ولى به دلیل انکار یکى از احکام ضرورى اسلام کافر گشته، حکم ارتداد بر وى جارى گردد «الکافر هو من و انتحله (یعنى الاسلام) و جحد ما یعلم من الدین ضروره». [۱۹] البته فقها در این مسأله که آیا صرف انکار یکى از ضروریات دین موجب کفر و ارتداد مىشود- مانند بهائیان، قادیانىها و افرادى چون کسروى که پیامبر را تکذیب نمىکنند ولى مىگویند شما معانى کلمات پیامبر (ص) را نمىفهمید [۲۰] یا باید مستلزم انکار اصل دین باشد و فرد به این نکته توجه داشته باشد [۲۱] مثلا انکار وجوب نماز و روزه، به این معنا باشد که من قبول ندارم در اسلام چنین حکمى وضع شده، پس (نعوذ الله) پیامبر دروغ گفته است- اختلاف نظر دارند. اگر منکر جدید الاسلام به شمار آید یا دور از کشورهاى اسلامى زندگى کند، به گونهاى که روشن نبودن بداهت این حکم نزد وى ممکن باشد، به کفر وى حکم نمىشود. [۲۲]
ج) انکار یکى از احکام قطعى ولى غیر ضرورى اسلام: [۲۳]
هر گاه کسى به طور مشخص بداند مثلا روزه در عید فطر حرام است یا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و یا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود این منکر آن گردد، مرتد مىشود چون این امر به انکار رسول خدا (ص) یا تکذیب آن حضرت مىانجامد. البته لازم نیست انکار دین یا ا حکام شریعت مقدس حتماً با گفتار صریح و آشکار باشد. هر گفتار یا کردارى که سبب تکذیب، انکار، عیب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دین اسلام یا اهانت به مقدسات[۲۴] و کوچک شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق کفر و ارتداد مىشود مانند افکندن قرآن در کثافات یا پاره یا تیرباران کردن آن. از این روى، هر رفتار و گفتارى که نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه بىفایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب کفر و ارتداد مىگردد. [۲۵] یکى از نمونههاى روشن آن حکم حضرت امام خمینى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انکار اسلام نپرداخت ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) و همسران و برخى از یاران آن حضرت توهین کرد- این خود جرمى جداگانه به نام «سب النبى» است و مجازات مستقل دارد- و مسأله وحى و نزول قرآن را به سُخره گرفت. او به خواننده کتابش تلقین مىکند که رسالت پیامبر (ص) و نزول قرآن کریم، دروغ و- معاذ الله- ساخته ذهن نبى اکرم (ص) است و حتى بعضى از سخنان شیطان نیز در قرآن گنجانیده شده است.
توبه مرتد
بر مرتد واجب است که از عمل خود توبه کرده و به اسلام برگردد. هرگاه مرتد، خالصانه از درگاه الهی طلب بخشش کند، طبق آیات قرآن کریم [۳۱] خداوند توبه اش را می پذیرد و عذاب اخروی را از او برمی دارد. اما در صورتی که توبه او خالص نبوده و ظاهری باشد، توبه اش پیش خداوند متعال پذیرفته نخواهد بود. نکته قابل توجه این است که بین پذیرش توبه مرتد از سوی خداوند و برداشته شدن آثار دنیوی و فقهی مترتب بر آن، هیچ ملازمه ای نیست؛ چرا که رفع آثار فقهی و دنیوی مترتب بر جرم و گناه، بسته به جعل و تشریع شارع مقدس است و گرنه توبه به خودی خود هیچ یک از این آثار را بر نخواهد داشت. با توجه به این نکته فقیهان اسلامی با در نظر گرفتن ادله فقهی، درباره مرتد ملی برآن اند که توبه اش در دنیا نیز پذیرفته است و با پذیرش توبه او همه پیامدهای فقهی مترتب بر ارتداد مرتفع می شود اما درباره مرتد فطری معتقدند که با توبه او، مجازات های دنیوی او که در روایات به آنها اشاره شده برداشته نمی شود و باید این مجازات ها را تحمل کند. [۳۲] این مجازات ها عبارتند از:
الف. کشتن مرتد: مرتد فطری در هر صورت باید کشته شود و توبه او پذیرفته نیست ولی مرتد ملی در صورت توبه کشته نمی شود.
ب. نقض زوجیت مرتد: زن یا مرد مسلمانی که از اسلام بازگشته و آیین دیگری برگزیند از همسر مسلمان خود جدا می گردد.
ج. تقسیم شدن اموالش: با ارتداد فرد مسلمان، اموال وی بین وراثش تقسیم می شود. [۳۳]
———
منابع
[۱] راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن، ص ۱۹۲ و ۳۹۱
[۲] عهد قدیم، سفر توریه مثنى، فصل ۱۳ عهد جدید، نامهاى به مسیحیان یهودى نژاد عبرائیان، بند ۱۰، جمله ۶۲- ۲۳
[۳] آل عمران (۳)، آیه ۹۱
[۴] طبرسى، ابوعلى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۲- ۱، ص ۸۲۱
[۵] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج ۶، ص ۶۱۴- ۷۱۴
[۶] مصباح یزدى، محمدتقى، پرسشها و پاسخها) آزادى و پلورالیسم (، ج ۴٫ ص ۳۸ و ۲۶- ۸۷
[۷] آل عمران (۳)، آیه ۵۸
[۸] بقره (۲)، آیه ۵۸۲
[۹] صف (۶۱)، آیه ۶ بقره (۲)، آیه ۶۴۱
[۱۰] بقره (۲)، آیه ۶۳۱
[۱۱] مطهرى، مرتضى، عدال الهى ص ۶۹۲
[۱۲] کتب فقهى شیعه و اهل سنت بخش جهاد
[۱۳] بقره (۲)، آیه ۵۰۱
[۱۴] توبه (۹)، آیه ۳۰ و ۳۱ مائده (۵)، آیات ۱۷ و ۷۲ و ۳۷
[۱۵] طباطبایى، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۸۲- ۲۸۲
[۱۶] امام خمینى، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۴۹۹ ابنقدامه) از فقهاى بزرگ اهلسنت (، المغنى، ج ۱۰، ص ۴۷
[۱۷] کتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرایع الاسلام و تحریر الوسیله
[۱۸] کتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرایع الاسلام و تحریر الوسیله
[۱۹] موسوى عاملى، سید محمد، مدارک الاحکام فى شرح شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۴۹۲
[۲۰] نجفى، محمدحسن، جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۶۰۱ و ج ۶، ص ۴۸۸ و ۴۹ موسوى اردبیلى، سیدعبدالکریم، فقه الحدود و التغریرات، ص ۹۳۸
[۲۱] خویى، سیدابوالقاسم، التنقیح فى شرح العروه الوثقى، ج ۳، ص ۵۹- ۵۸ و ۶۱ امام خمینى، تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۵۱۱
[۲۲] نجفى، محمدحسن، جواهر الکلام، ج ۶، ص ۹۴
[۲۳] همان
[۲۴] (۲۴) مانند حکم به ارتداد خانمى از سوى حضرت امام خمینى) ره (که در مصاحبه رادیویى به مناسبت تولد حضرت زهرا) س (در پاسخ به این پرسش که الگوى شما کیست، گفته بود: خانم اوشین الگوى من است چون حضرت فاطمه) س (به چهارده قرن قبل تعلق داشتهاند
[۲۵] نجفى، محمدحسن، جواهرالکلام، ج ۶، ص ۴۸ و ج ۴۱، ص ۶
[۳۱] توبه ۷۴، آل عمران ۸۶-۸۹ ، بقره ۱۲۷
[۳۲] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، پیشین، ج۴، ص۱۷۰
[۳۳] همان
ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟ ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟ ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟ ارتداد چیست و چه انواعی دارد؟
ممنون از مقاله خوبتون