ترمینولوژی حقوقی شماره 1
ترمینولوژی حقوقی – در این مطلب و مطالب مشابه آن معانی اصطلاحات و لغات کاربردی رشته حقوق برای استفاده کاربران سایت حقوق گستر قرار گرفته است.
1- اباحه: به معنی اجازه تملک یا ارتکاب فعل یا مصرف و اخذ چیزی است.
2- اباحه تملک: یعنی اجازه تملک. این اجازه را گاهی قانونگذار مستقیماً می دهد مانند اجازه تملک مباحات در ماده 147 قانون مدنی و گاهی ناشی اراده مالک است مانند اذن در قراردادن سرتیر بر سر دیوار که مصداق اباحه تملک منافع است.
3- ابراء: چشم پوشی اختیاری بستانکار از طلب خود. ابراء از ایقاعات و لازم است (ماده 289 قانون مدنی).
4- اتلاف: از بین بردن مال دیگری کلا یا بعضا به طوری که فعل منشاء اتلاف به وسیله خود فاعل به هدف هدایت شده باشد (مانند تحریک سگ درنده به دریدن لباس عابرین) یا فعل مزبور مستقیماً به هدف وارد شده باشد مانند شکستن پنجره دیگری با سنگ یا با دست. در اتلاف عمد یا غیر عمد و قصد و عدم قصد نسبت به مسئولیت مدنی تلف کننده فرقی ایجاد نمی کند.
5- اجاره: عقدی است که به موجب آن یک طرف منفعت عین یا نیروی کار خود را در ازای اخذ اجرت معامله می کند. مورد اجاره ممکن است اشیا یا حیوان یا نیروی انسان باشد.
6- اجاره بها: به معنی مال الاجاره است. یعنی اجرت و عوض منافع مالی که به موجب عقد اجازه معین می شود.
7- اجازه: اظهار رضایت شخصی که قانون رضای او را شرط تاثیر عقد یا ایقاعی دانسته است که از دیگری صادر شده است،مشروط بر اینکه رضایت مزبور بعد از صدور عقد یا ایقاع مذکور صادر شود و اگر پیش از آن صادر شود آن را اصطلاحاً اذن نامند.
8- اجازه کاشف: در هر مورد که عقد موقوفی (یعنی عقد غیرنافذ) واقع شده باشد نفوذ آن نیاز به اجازه دارد و اگر اثر اجازه نقل ملک (از حین عقد موقوف) باشد نه منافع و یا اثر اجازه حکایت از نقل ملک و منافع از حین وقوع عقد موقوف کند آن اجازه را کاشف گویند و اگر اثر اجازه نقل ملک و منافع از حین اجازه باشد آن را اجازه ناقل نامیده اند.
9- اجتهاد در برابر نص: بر اظهارنظر کسی اطلاق می شود که با وجود نص قانون می کوشد مفاد قانون معینی را از راه استدلال و اعمال نظر اثبات کند یا خلاف آن را اثبات نماید. ترمینولوژی حقوقی
10- اجرت المثل: اگر کسی از مال دیگری منتفع شود و عین مال باقی باشد و برای مدتی که منتفع شده بین طرفین مال الاجاره ای معین نشده باشد آنچه که بابت اجرت منافع استیفا شده باید به صاحب مال مزبور بدهد را اجرت المثل می گویند.
11- اجرت المسمی: اجرت مذکور در عقد اجاره را اجرت المسمی گویند. به بیان دیگر هرگاه اجرت در قرارداد مشخص شده باشد آن را اجرت المسمی و هرگاه معین نشده باشد و یا قراردادی در بین نباشد اجرتی که توسط دادرس و به وسیله کارشناس معین می شود را اجرت المثل می گویند.
12- اجیر: کسی که خدمت و کار خود را در عوض مزد معامله می کند. عقدی که بین اجیر و طرف او (مستاجر) واقع می شود «اجاره خدمات» نامیده می شود.
13- احوال شخصیه: عبارت است از مجموع صفات انسان که به اعتبار آنها یک شخص در اجتماع دارای حقوق شده و آن حقوق را اجرا می کند مانند تابعیت و ازدواج و اسم و اقامتگاه و اهلیت و غیره.
14- احیا: مقصود احیای زمین های مَوات و مُباحه است و مقصود از آن کارهایی است که در نظر عرف آباد کردن محسوب شود. زراعت، کشت درخت، بنا ساختن از نمونه های آن هستند.
15- اِخوِه: در باب ارث شامل برادران و خواهران هر دو می باشد. / ترمینولوژی حقوقی /
سلام واقعا سایت مفید و ارزنده ای دارید خسته نباشید میگم بهتون موفق باشین
سلام. ممنون از لطف شما