ترمینولوژی حقوقی شماره 7
ترمینولوژی حقوقی شماره 7 – در این مطلب و مطالب مشابه آن معانی اصطلاحات و لغات کاربردی رشته حقوق برای استفاده کاربران سایت حقوق گستر قرار گرفته است.
شماره 1 تا 15 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی مطالعه کنید.
شماره 16 تا 30 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 2 مطالعه کنید.
شماره 31 تا 45 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 3 مطالعه کنید.
76- انفساخ: انحلال قهری عقد را انفساخ گویند مثلا تلف مبیع پیش از قبض موجب انفساخ عقد بیع است یعنی خود به خود عقد بیع نابود می شود (ماده 387 قانون مدنی).
77- انقلاب دعوی: هرگاه بعد از طرح دعوی و مشخص شدن خواهان و خوانده از طرف خوانده ادعایی مطرح شود می گویند دعوی منقلب شده و خوانده به صورت خواهان درآمده است. چنانکه شخصی علیه دیگری دعوی مالکیت اتومبیلی را کند و خوانده ضمن دفاع بگوید ماشین را از مدعی خریده ام در این صورت خوانده اقرار به مالکیت مدعی کرده النهایه مدعی است که آن را خریده است و باید دلیل خرید بدهد. در مواردی که دعوی متقابل مطرح می شود هریک از طرفین عنوان خواهان و خوانده را دارند عنوان انقلاب دعوی صدق نمی کند.
78- انکار: در اصطلاح آیین دادرسی مدنی کسی که سندی علیه او ابراز شود و او مهر یا امضا یا اثر انگشت منتسب به خود را نفی کند و آنها را از خود نداند این عمل را انکار (انکار سند) نامند.
شماره 46 تا 55 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 4 مطالعه کنید.
شماره 56 تا 65 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 5 مطالعه کنید.
شماره 66 تا 75 اصطلاحات حقوقی را در مطلب ترمینولوژی حقوقی شماره 6 مطالعه کنید.
79- اهلیت: الف- صفت کسی که دارای جنون، سفه، صغر، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق (کلا یا بعضا) نباشد. این اصطلاح در مقابل حجر یا عدم اهلیت به کار می رود. ب- صلاحیت شخص برای دارا شدن حق و تحمل تکلیف و به کار بردن حقوقی که به موجب قانون دارا شده است.
80- اهلیت استیفاء: صلاحیت شخص برای به کار بردن حقی که دارا شده است مانند صلاحیت کبیر برای معامله در اموال خود که در حال صغر آنها را از پدر خود ارث برده است.
81- اهلیت تمتع: صلاحیت شخص (طبیعی یا حقوقی) برای دارا شدن حق.
82- ایادی متعاقبه: چند ید که به تناوب و به طور غیرقانونی بر یک مال معین، وضع شده باشد ایادی متعاقبه نامیده می شود مانند مالی که سارق به دیگری بفروشد و او به یک نفر دیگر بفروشد و هکذا. وضع متناوب ایادی مزبور را بر مال مذکور توارد ایادی نامیده اند.
83- ایراد امر مختوم: اگر دعوی طرح شده سابقاً بین همان اشخاص (طرفین دعوی) یا اشخاص دیگری که این طرفین دعوی، قائم مقام آنها باشند مطرح و رسیدگی شده و نسبت به آن حکم قطعی صادر شده باشد می توان ایراد کرد که این دعوی صفت امر مختوم پیدا کرده است.
84- ایراد رد دادرس: نوعی از ایراد عدم صلاحیت است که از حیث عدم صلاحیت شخص دارس می شود.
85- ایراد سمت: کسی که به عنوان نماینده غیر در دعوایی دخالت کند و دلیل مثبت سمت خود را ندهد می توان از این جهت به ورود او به دعوی ایراد کرد و این ایراد را ایراد سمت می نامند.
86- ایراد عدم اهلیت: یعنی ایراد یک طرف دعوی (مدعی علیه) به اینکه مدعی اهلیت قانونی برای طرح دعوی ندارد یعنی هنوز به سن قانونی نرسیده و یا به سبب دیگر محجور است.
87- ایراد عدم توجه دعوی: هرگاه دعوی متوجه شخص خوانده نباشد یعنی حقاً نباید بر او اقامه شود در این صورت می تواند ایراد کند که دعوی متوجه او نیست مثل اینکه علیه شخص به عنوان قیمومت طرح دعوی کنند و او ایراد کند که قبلا استعفا داده و فعلا قیم نمی باشد.
88- ایراد عدم صلاحیت: عبارت است از ایراد به عدم صلاحیت (ذاتی یا محلی) دادگاه یا عدم صلاحیت دادرس دادگاه.
89- ایقاع: عملی است قضایی و یک طرفی که به صرف قصد انشا و رضای یک طرف منشا اثر حقوقی شود بدون اینکه تاثیر یک رفی قصد و رضای مذکور ضرری به غیر داشته باشد (مگر در موارد مصرح در قانون مانند طلاق). ابراء و اعراض و فسخ از مصادیق ایقاعات است.
90- ایلاء: سوگندی است که زوج یاد کند که همیشه یا بیش از چهارماه با زوجه دائم خود مقاربت نکند. در این صورت زوجه می تواند از دادگاه الزام او را به احد امرین (طلاق یا نقض قسم) بخواهد. قصد زوج از این سوگند ایذاء و آزار زوجه است. ترمینولوژی حقوقی شماره 7