اقرار چیست و چه شرایطی دارد؟
اقرار چیست و چه شرایطی دارد؟ اقرار در لغت به معنای تثبیت كردن كسی یا چیزی در مكانی است و در اصطلاح چنان كه ماده ۱۲۵۹ قانون مدنی میگوید؛ اقرار عبارت از اخبار به حقی است، برای غیر بر ضرر خود. اقرار در معنای اصطلاحی و لغوی را میتوان یكسان شمرد؛ زیرا به وسیله اقرار ادعای طرف مقابل دعوا اثبات میگردد.
خصوصیات اقرار
۱- اقرار اخبار است یعنی خبر دادن از یك امر موجود است.
۲- ارتباط با حق دارد: «حق» عبارت از اختیاری است كه قانون برای كسی شناخته تا بتواند امری را انجام یا ترك نماید. بنابراین در اقرار باید اخبار به وجود حقی بشود خواه مستقیم و یا غیرمستقیم باشد.
۳- به سود دیگری و به زیان خود است: اقرار اگر به نفع خود شخص باشد؛ «ادعا» محسوب میشود و اگر به زیان خودش نباشد، هرچند متضمّن نفع دیگری باشد؛ «شهادت» محسوب میگردد. بنابراین، تنها اخباری اقرار نامیده میشود كه به سود دیگری و به ضرر مقر باشد. كسی كه اقرار بر حق غیر و بر ضرر خود مینماید، «مقر» نامیده میشود و كسی كه اقرار به سود او میشود را «مقر له» گویند و حقی كه اقرار به وجود آن برای غیر میگردد، «مقر به» گویند.
شرایط صحت اقرار
1- وجود امری كه در خارج دلالت بر اقرار نماید.
۲- لفظ مخصوصی در اقرار لازم نیست. با هر لفظی میتوان اقرار کرد؛ همچنان كه به هر زبانی كه اقرار واقع شود، معتبر خواهد بود. چنان كه از روح ماده ۱۲۸۰ق.م میتوان استنباط نمود، نوشته و امضاء در ردیف لفظ است. كسی كه نمیتواند تلفظ نماید، مانند لال و یا كسی كه آشنا به زبان نمیباشد، چنانكه اشاره بنماید كه مبین اقرار باشد، بر علیه او معتبر است (ماده ۱۲۶۱ ق.م.).
۳- صریح و یا ضمنی بودن اقرار
اعلام اراده مقر ممكن است صریح باشد؛ مانند آنكه طرف به وسیله لفظی، تمام یا قسمتی از دعوای مدعی را بپذیرد و ممكن است ضمنی باشد، مانند آنكه طرف به وسیله لفظ وجود امری را تصدیق نماید كه لازمه آن تصدیق به حق برای مدعی میباشد. به عنوان مثال؛ اگر كسی در وصیتنامه خود آنچه را كه در عرف «حبوه» مینامند و به پسر بزرگتر میدهند به دیگری ببخشد، ممكن است این اقدام اقرار به فرزندی موصی له تلقی شود، به ویژه اگر قرائن دیگر(مانند سرپرستی از موصی له) آن را تأیید كند.
۴- سکوت
از آنچه گفته شد، این نتیجه به دست میآید كه سكوت نشان اقرار نیست؛ چراكه ممكن است وسیله انكار یا بیاعتنایی باشد و نمیتواند كاشف از اراده شخص به اخبار از وجود حق قرار گیرد؛ مگر آنكه اوضاع و احوال قطعی دلالت بر آن كند یا در دید عرف نشانه اقرار باشد. چنانكه فقیهانی سكوت شوهر را در برابر فرزندی كه همسر او در زمان زوجیت زاییده است، اقرار به فرزندی شمردهاند و در نتیجه، انكار شوهر را در صورتی میپذیرند كه پس از آگاهی از ولادت بی درنگ اعلام شود. قانون مدنی نیز در ماده ۱۲۶۲، انكار پدر را در مدتی قابل پذیرش میداند كه به حكم عادت، برای اقامه دعوا كافی باشد؛ مبنای سقوط حق شوهر، اقرار ضمنی او بر نسب است.
۵- منجز بودن: اقرار در صورتی میتواند دلیل بر حجت ادعای طرف قرار گیرد كه «منجز» باشد و معلق نباشد. درباره مبنای حكم قانون مدنی، گفته شده است كه:
۱) جازم بودن، مقدمه لازم برای هر تصمیم است و اخبار معلق قاطع نیست و اثری ندارد.
۲) اقرار باید متضمّن خبر دادن از حقی باشد كه پیش از آن ایجاد شده و استقرار یافته است، در حالی كه اقرار معلق حكایت از وجود حق پس از وقوع شرط در آینده میدهد.
۳) اخبار با تعلیق منافات دارد و با هم جمع نمیشود.
شرایط مقر
در اقرار كننده، اهلیت برای نفوذ اقرار ضروری است. یعنی اقرار کننده باید دارای شرایط ذیل باشد:
۱- بلوغ: بنابراین اقرار صغیر نافذ نیست.
2- عقل: اقرار مجنون ادواری در حالت افاقه پذیرفته میشود. چون در این فرض او را عاقل میشمارند.
3- رشد: كسی كه به واسطه «سفه» ممنوع از تصرف در اموال و حقوق مالی خود میباشد؛ اقرار او فقط نسبت به امور مالی معتبر نخواهد بود (ماده ۱۲۶۳، ق.م.).
۴- قصد
۵- اختیار: اگر اقراری بر اثر اعمال اكراه آمیز و اجبار باشد، پذیرفته نمیشود. اكراه با اعمالی حاصل میشود كه مؤثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید كند، به نحوی كه عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اكراه آمیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود (ماده ۲۰۲، ق.م.)، ولی چنانچه كسی در نتیجه اضطرار اقرار به امری كند، اقرارش صحیح و نافذ است (ماده ۲۰۶، ق.م.).
بیشتر بخوانید:
شرایط مقرله
۱- موجود باشد: چنان كه در ذیل ماده ۱۲۶۶ ق.م. تصریح شده است: «…بر حسب قانون باید بتواند دارای آنچه به نفع او اقرار شده است، بشود.» معلوم میگردد كه او باید در زمان اقرار موجود باشد. بنابراین، هرگاه مقر له كسی باشد كه هنوز نطفه او منعقد نشده است، اقرار درباره او معتبر شناخته نمیشود. با وجود این ماده ۱۲۶۷ ق.م. اقرار به سود متوفی را موثر میداند و اثر آن را به سود وارثان تحلیل میكند.
2- اهلیت مقرله: منظور از اهلیتی كه در مقر له شرط شده است، اهلیت تملك است، نه تصرف (ماده ۱۲۶۲ ق.م.). یعنی كافی است كه صلاحیت تملك حقی را كه به سود او خبر داده شده است، داشته باشد؛ هرچند كه نتواند در آنچه دارد تصرف نماید.
۳- معلوم بودن مقرله: علم اجمالی به مقر له برای نفوذ اقرار كافی است.
شرایط مقربه (موضوع اقرار)
مقربه، عبارت از حقی است كه مقر، اخبار به وجود آن برای غیر بر ضرر خود مینماید. اقرار به حق در صورتی معتبر است كه شرایط زیر را دارا باشد:
۱- عقلاً یا عادتاً ممكن باشد (ماده ۱۲۶۹ ق.م): چنانچه وجود حق برای مقر له در واقع عقلاً ممكن نباشد، معلوم میشود، اقرار كننده خلاف گفته است. به عنوان مثال، اگر مرد ۲۵ سالهای اقرار نسبت به فرزندی كند كه سی ساله است؛ زیرا عقل تولد شخص را پیش از پدر خود محال میداند.
۲- بر حسب قانون صحیح باشد: هرگاه حقی را كه مقر اخبار به وجود آن نموده است، قانون نشناسد؛ یعنی قوانین موضوعه كشوری آن را حق ندانند، اقرار به آن معتبر نیست. همچنان كه در ماده ۱۲۶۹ قانون مدنی بدان تصریح میكند. مثلاً اگر خوانده دعوا به وراثت فرزند خوانده مورّث خود اعتراف كند، اقرار در وقوع فرزند خواندگی و حضانت موثّر است؛ ولی فرزند خوانده را در زمره وارثان نمیآورد.
۳- قابلیت تعیین را داشته باشد: یعنی مورد اقرار مجهول نباشد؛ زیرا نمیتوان كسی را به امر مجهولی محكوم كرد. مثلاً هرگاه كسی مدعی گردد كه یكصد هزار ریال از دیگری طلب كرده است و خوانده اقرار كند، مبلغی را كه نمیداند به او مدیونست، دادگاه نمیتواند خوانده را محكوم به خواسته مدعی كند؛ زیرا به آن اقرار نشده است. البته هرگاه مورد اقرار اجمالاً مجهول باشد و بتوان قدر متكینی به دست آورد، اقرار نسبت به آن مقدار صحیح است.
موجبات فساد اقرار
موجبات فساد اقرار در ماده ۱۲۷۷ قانون مدنی را میتوان بدین گونه خلاصه كرد:
۱ـ بطلان اقرار از جهت اركان و شرایط آن: مانند اهلیت نداشتن یا عدم جواز تصرف مقر، مجهل یا نامعقول بودن موضوع اقرار؛
۲ـ عدم نفوذ اقرار به دلیل اشتباه و اكراه؛
۳ـ منطبق نبودن اقرار با قصد اخبار.
اقرار چیست و چه شرایطی دارد؟ اقرار چیست و چه شرایطی دارد؟