عقد صلح چیست و چه اقسام و شرایطی دارد؟
عقد صلح چیست – از واژه صلح در قانون مدنی و مواد مربوطه اینطور استنباط می شود: در مواردی که میان دو یا چند نفر، اختلافی موجود باشد و یا امکان دارد که در آینده اختلافاتی بروز کند، طرفین می توانند از طریق آشتی و گذشت متقابل اختلافات خود را حل نمایند. پس در مفهوم عقد صلح نوعی گذشت و مسامحه و رسیدن به نقطه مشترکی به چشم می خورد. ماده 752 قانون مدنی مقرر می دارد: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود».
عقد صلح دو طرف دارد: یکی مُصالح و دیگری مُتصالح. مصالح یا صلح کننده کسی است که مالی را اعم از عین یا منفعت به طرف دیگر می دهد یا حقی را از طریق صلح اسقاط می کند و متصالح کسی است که گیرنده آن حق یا مال می باشد. همچنین لازم به ذکر است که برای صحت صلح طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند (ماده 753). منظور از اهلیت معامله همان اهلیت متعارف در معاملات است ولی اهلیت تصرف در مورد صلح به معنی اختیار تصرف در مورد صلح است که ورشکسته و مرتهن فاقد آن است.
بیشتر بخوانید:
هر صلحی نافذ است جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد (ماده 754 قانون مدنی). بنابراین صلحی که موضوع آن قابل اسقاط و انتقال نباشد و صلحی که عمل حقوقی موضوع آن با طبیعت حق مورد نزاع و قواعد مربوط به نظم عمومی در تعارض باشد مانند اسقاط حضانت فرزند یا فروش و تقسیم مال موقوفه باطل است. همچنین قابل ذکر است که به موجب ماده 755 همین قانون «صلح با انکار دعوا نیز جایز است بنابراین درخواست صلح اقرار محسوب نمی شود».
اقسام عقد صلح
عقد صلح را می توان به اقسام زیر تقسیم نمود:
1- صلح در مقام رفع تنازع یا صلح مبتنی بر تسامح:
مربوط به یک وضعیت حقوقی است که طرفین با یکدیگر اختلاف داشته و برای احتراز از مراجعه به دادگاه و درگیر شدن در تشریفات طولانی آیین دادرسی مدنی، هریک از طرفین برای رسیدن به نقطه مشترک و توافق، بخشی از دعاوی خود را گذشت یا نسبت به آن تسامح کرده، قراردادی تحت عنوان صلحنامه منعقد می نمایند (ماده 752 قانون مدنی).
2- صلح در مقام معاملات (که آن را صلح بدوی یا صلح ابتدایی نیز نامیده اند):
در این حالت اختلافی میان طرفین نیست بلکه متعاملین قصد آن دارند که به دلایل گوناگون عقدی را تحت عنوان صلح تنظیم نمایند. ماده 758 همین قانون بیان می دارد: «صلح در مقام معاملات هرچند نتیجه معامله ای را که به جای آن واقه شده است می دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد. بنابراین اگر مورد صلح عین معین باشد، در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون آنکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود». بدین ترتیب طرفین برای آنکه درگیر آثار عقد بیع نشوند عقد بیع را به صورت صلحنامه تنظیم می نمایند. همچنین به موجب ماده 759 همین قانون «حق شفعه در صلح نیست هرچند در مقام بیع باشد».
3- صلح معوض:
عقد صلح دارای دو طرف و دو مورد می باشد. یکی مالی است که مصالح به متصالح صلح می کند و دیگری مال الصلح است که متصالح به مصالح می پردازد. بنابر یک قاعده حقوقی، در عقود مالی معوض میان عوضین از نظر اقتصادی بایستی یک تعادل اقتصادی متعارف وجود داشته باشد.
4- صلح بلاعوض یا صلح مجانی:
که یک طرف (مصالح) مالی را به طرف دیگر (متصالح) صلح می کند. در حقیقت طرفین عقد صلح، به دلایلی که خود مقتضی می دانند، خواسته اند عقد هبه را به صورت صلح درآورند (ماده 755).
5- صلح محاباتی:
عقدی است که در اساس صلح غیر معوض یا مجانی است ولی طرفین آن را به صورت عقد معوض در می آورند. در این نوع عقد صلح، تعادل اقتصادی میان عوض و معوض وجود ندارد.
لزوم و جواز عقد صلح
به موجب ماده 760 قانون مدنی: «صلح عقد لازم است اگرچه در مقام عقود جایزه واقع شده باشد و برهم نمی خورد مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله». در رابطه با این ماده نکات زیر ضروری است:
1- صلح چه به صورت صلح بدوی باشد و یا به صورت صلح دعوا، بنابر مفاد این ماده لازم است حتی اگر عقد صلح به جای عقد جایز بنشیند.
2- فسخ به خیار همان است که در خود قانون مدنی برای آن مثالی زده شده است، ماده 764 می گوید: «تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است».
3- در ماده 761 همین قانون «تدلیس» برای مثال آورده شده است والا سایر خیارات نیز می توانند موجب فسخ عقد صلح شوند مانند خیار رویت و تخلف وصف. از طرفی دیگر هریک از طرفین عقد صلح می توانند برای خود حق فسخ را در شرایط بخصوصی قائل شوند.
4- طرفین عقد صلح همانگونه که می توانند با تراضی نسبت به انعقاد عقد صلح اقدام کنند به تراضی نیز می توانند آن را اقاله نمایند.
خیار غبن در عقد صلح
هنگامی که در عقد صلح درباره حق فسخ صحبت شد به این نتیجه رسیدیم که چنانچه عقد صلح در مقام عقد بیع واقع گردد تمامی خیارات به استثنای خیارات خاصه بیع (خیار مجلس، حیوان و تاخیر ثمن) در صلح قابل اعمال می باشد. بر همین مبنا قانونگذار یک مورد دیگر را (یعنی خیار غبن را) در صلح دعوا یا صلح مبتنی بر رفع منازعه استثنا نموده است. ماده 761 قانون مدنی مقرر می دارد: «صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی تواند آن را فسخ کند اگرچه ادعای غبن باشد، مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار».
اثر اکراه یا اشتباه در عقد صلح
صلح به اکراه نافذ نیست (ماده 763 همین قانون)، یعنی غیرنافذ است، البته اکراهی که شخص را فاقد قصد نکند والا در صورتی که موجب اکراه شخص فاقد قصد گردد، باطل است.
در خصوص اشتباه در صلح نیز ماده 762 مقرر می دارد: «اگر در طرف مصالحه و یا در مورد صلح اشتباهی واقع شده باشد صلح باطل است». مفاد این ماده ویژه صلحی است که در آن شخصیت طرف علت عمده عقد باشد.
صلح باطل و صلح صحیح
ماده 765 قانون مدنی می گوید: «صلح دعوا مبتنی بر معامله باطله، باطل است ولی صلح دعوا ناشی از بطلان معامله صحیح است». در خصوص این ماده نکات زیر قابل ذکر است:
1- ظاهر ماده نشان می دهد که این ماده شامل صلح دعوا یا صلح مبتنی بر منازعه می گردد و شامل صلح در مقام معامله نمی شود.
2- صدر ماده می گوید «صلح دعوا مبتنی بر معامله باطله، باطل است». یعنی هرگاه ما معامله ای داشته باشیم که به دلیلی باطل باشد مثلا یکی از طرفین قصد نداشته باشد، هر نوعی صلحی که پیرامون آثار و نتایج این معامله صورت گیرد باطل است.
3- انتهای ماده می گوید «صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است». یعنی درباره معامله اول یا معامله اصلی اختلاف نظر وجود دارد به طوری که یکی متعقد به بطلان معامله و دیگری معتقد به صحت معامله می باشد (مانند معامله مجنون ادواری)، چنانچه در این باره بخواهند دعوایی را در دادگاه اقامه کنند طرفین می توانند از طرح دعوا در دادگاه صرفنظر کرده و نسبت به بطلان یا صحت نعامله با یکدیگر صلح نمایند.
عقد صلح چیست عقد صلح چیست عقد صلح چیست